جدول جو
جدول جو

معنی زبر آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

زبر آمدن
بالا قرار گرفتن، تفوق یافتن، بالا آمدن
تصویری از زبر آمدن
تصویر زبر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیر آمدن
تصویر زیر آمدن
فرود آمدن، پائین آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیر آمدن
تصویر زیر آمدن
((مَ دَ))
مغلوب شدن، باختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بر آمدن
تصویر بر آمدن
بالا آمدن، پدید آمدن، ظاهر شدن، سپری شدن، رو به راه شدن کار و انجام یافتن آن، برجستگی پیدا کردن، ورم کردن
به هم برآمدن: تنگدل شدن، اندوهگین شدن، خشمگین شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسر آمدن
تصویر بسر آمدن
بانتها رسیدن تمام شدن، مردن در گذشتن، جوش کردن بغلیان آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزیر آمدن
تصویر بزیر آمدن
پیاده شدن، فرود آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار آمدن
تصویر بار آمدن
تربیت شدن، پرورش یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثبت آمدن
تصویر ثبت آمدن
نوشته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیر آمدن
تصویر سیر آمدن
به تنگ آمدن، ملول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبن آمدن
تصویر غبن آمدن
دریغ آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
گذر یافتن عبور کردن: بر این شش ره آمد جهان را گذر چنین دان که گفتم ترا ای گذر. (خجسته سرخسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیر آمدن
تصویر گیر آمدن
بدست آمدن: امروز مبلغی پول گیرم آمد، گرفتار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقر آمدن
تصویر مقر آمدن
خستوییدن خستو شدن اقرار کردن اعتراف کردن: (و او (بیمار) منکر نتوانست شدن مقر آمد. قابوس از این معالجت شگفتی بسیار نمود) (چهارمقاله. 123)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابرو آمدن
تصویر ابرو آمدن
((~. مَ دَ))
ابرو انداختن، عشوه آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بار آمدن
تصویر بار آمدن
((مَ دَ))
تربیت شدن (چه خوب چه بد)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عار آمدن
تصویر عار آمدن
ننگ داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زبر بودن
تصویر زبر بودن
Abrasiveness, Coarseness, Roughness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
шероховатость , грубость , шероховатость
دیکشنری فارسی به روسی
шорсткість , грубість , шорсткість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
szorstkość, (PL) szorstkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
abrasividade, aspereza, (PT) aspereza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
abrasività, ruvidezza, (IT) ruvidezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
abrasivité, rugosité, (FR) rugosité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
schuurkracht, ruwheid, (NL) ruwheid
دیکشنری فارسی به هلندی
खुरदरापन , ख粗ापन , खुरदरापन
دیکشنری فارسی به هندی
שחיקה , גסות , גסות
دیکشنری فارسی به عبری
研磨性 , 粗さ , 粗さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
거침 , 거칠기 , 거칠기
دیکشنری فارسی به کره ای
pürüzlülük, (TR) pürüzlülük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ukali, ugumu, (SW) ukroughness
دیکشنری فارسی به سواحیلی