- زبر آمدن
- بالا قرار گرفتن، تفوق یافتن، بالا آمدن
معنی زبر آمدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرود آمدن، پائین آمدن
بالا آمدن، پدید آمدن، ظاهر شدن، سپری شدن، رو به راه شدن کار و انجام یافتن آن، برجستگی پیدا کردن، ورم کردن
به هم برآمدن: تنگدل شدن، اندوهگین شدن، خشمگین شدن
به هم برآمدن: تنگدل شدن، اندوهگین شدن، خشمگین شدن
بانتها رسیدن تمام شدن، مردن در گذشتن، جوش کردن بغلیان آمدن
پیاده شدن، فرود آمدن
تربیت شدن، پرورش یافتن
نوشته شدن
به تنگ آمدن، ملول شدن
دریغ آمدن
گذر یافتن عبور کردن: بر این شش ره آمد جهان را گذر چنین دان که گفتم ترا ای گذر. (خجسته سرخسی)
بدست آمدن: امروز مبلغی پول گیرم آمد، گرفتار شدن
خستوییدن خستو شدن اقرار کردن اعتراف کردن: (و او (بیمار) منکر نتوانست شدن مقر آمد. قابوس از این معالجت شگفتی بسیار نمود) (چهارمقاله. 123)
ننگ داشتن
Abrasiveness, Coarseness, Roughness
шероховатость , грубость , шероховатость
Rauheit, (DE) Rauheit
шорсткість , грубість , шорсткість
szorstkość, (PL) szorstkość
粗糙 , 粗糙
abrasividade, aspereza, (PT) aspereza
abrasività, ruvidezza, (IT) ruvidezza
aspereza, (ES) aspereza
abrasivité, rugosité, (FR) rugosité
schuurkracht, ruwheid, (NL) ruwheid
खुरदरापन , ख粗ापन , खुरदरापन
kekasaran, (ID) kekasaran
خشونةٌ ,
שחיקה , גסות , גסות
研磨性 , 粗さ , 粗さ
거침 , 거칠기 , 거칠기
pürüzlülük, (TR) pürüzlülük
ukali, ugumu, (SW) ukroughness